زمستان سخت نزدیک است و تو دور، به قدر جریان زمان و سکون مکان… هم این گویی سرنوشت ماست، بودن از دو دنیای موازی، جدا از هم.
لیلا کوت آبادی
پ. ن. سرمای زمستان به درونم دمیده شده و من دختر یخزده ای هستم که تنها گرمای بوسه ای از روی عشق و علاقهی صادقانه، میتواند به درونم نفوذ کند و من را به زندگی بازگرداند. لیکو.