توی افق چی میبینم؟
نشستم تو یه حباب شیشه ای… پشت یه میز بزرگ سفید. کنار تیم نویسندگیم، توی ساختمون نتفیلیکس.
توی آسمون چی میبینم؟
پرواز کنار پرنده م که از اول جای خالیش تو قلبم بوده و با اومدنش کامل شده.
توی دستام چی میبینم؟
توی دست راستم دست کوچولومون رو میبینم که باباش دست چپمو گرفته.
چیه مگه… دوست دارم با دل باز، فکر آزاد و حال خوب و امید فراوان از آیندم بنویسم. ❤️
بماند یادگاری از روزهای سی دو سالگیم.